باران تابستانی!

امروز چه روزیه از اون روزای بارونی که من عاشقشم دلم می خواد از شرکت برم بیرون و زیر بارون راه برم دوست دارم قطره های بارون پوست صورتمو لمس کنن ولی چه کنم که نمیشه.


راستی توو پست قبلی یادم رفت بگم که بالاخره دلم رو زدم به دریا از اون شرکت اومدم بیرون و از هرروز دیدن اون دیوارای قدیمی راحت شدم، شرکت جدیدمو خیلی دوست دارم فضای قشنگی داره و همکارای مهربونی دارم. خانموماشون اکثراً هم سن و سال منن که خیلی خوبه.


خیلی خوبه که از پنجره بتونی به این بارش زیبای بارون نگاه کنی اونم بارون تابستونی حداقل من یادم نمیاد که توو این چند سال اخیر سابقه داشته باشه که اوایل شهریور همچین بارونی بیاد، خدایا شکرت به خاطر همه زیباییات و لطفی که به ما داری.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد